واکنش دفتر هاشمی رفسنجانی به خاطرات ناطقنوری
مسئله خاطرات هاشمی رفسنجانی و تناقضات موجود در آن با خاطرات دیگر سیاسیون این روزها حاشیه های فراوانی را برای وی ایجاد کرده است؛ بعد از زیر سئوال رفتن خاطرات هاشمی رفسنجانی در مسئله حضور رئیس جمهور در قضیه مک فارلین، این بار اعتبار برخی صحبتهایش در مسئله پیدایش حزب کارگزران سازندگی با سئوال مواجه شده است.
روزنامه کیهان در این زمینه نوشت: «پاسخ تندی که دفتر آقای هاشمی رفسنجانی به رسانههای منتقد صادر کرده، با متن خاطرات آقای ناطقنوری در تناقض است اما دفتر مذکور ترجیح داده به جای توضیح درباره آن خاطرات رسانههای منتشرکننده خاطرات ناطقنوری را بکوبد.»
کیهان در ادامه مینویسد: «نویسندگان توضیح پس از پرخاشگری و فحاشی گسترده به مصاحبه هاشمی با کیهان در سال 82 استناد کردهاند که هاشمی آنجا میگوید:«قضیه کارگزاران یکی از مواردی است که حقیقتا من در آن مظلوم هستم. خیلی هم نمیتوان روی آن حرف زد. بخشی از حرفهایم را گفتهام. ولی دانستن شما خوب است. همهچیز نشان میداد که جناح راست خودش را برای قبضه کردن همه جای کشور آماده کرده است... انتخابات مجلس پنجم که میخواست انجام شود مثل همیشه و نه این دفعه به صورت استثنایی در جامعه روحانیت مبارز کفتم که باید حالت پدری را که امام(ره) میخواست، داشته باشیم و حفظ کنیم و لیست تهران را ترکیبی از نیروهای انقلاب بدهیم و از هر جناحی در آن باشند. خیلی هم روی این ( در جامعه روحانیت) بحث کردیم. همین بحث در جریان بود که بخشی از دولت من همینهایی که بعدا کارگزاران شدند- به ما اطلاع دادند که بنا دارند در انتخابات لیست بدهند.
هاشمی سپس تشکیل کارگزاران- آن هم توسط برخی اعضای دولت و با استفاده از بیتالمال - را به رضایت رهبر معظم انقلاب نسبت داده است.
اما آنچه ناطقنوری در خاطرات خود میگوید که موجب ناراحتی کارگزارانیهای اطراف آقای هاشمی شده این است که «کارگزاران ظاهرا با آقای هاشمی- صحبت کرده بودند و تصمیم داشتند که یک تشکیلاتی راه بیندازند و فقط به دنبال بهانه بودند که توجیهی برای تشکیلاتشان بیابند... واقعیت این است که آنها کسانی را پیشنهاد داده بودند که ما نمیتوانستیم همه را به راحتی قبول کنیم.»
روزنامه کیهان در پایان مینویسد: «با این اوصاف سوال این است که دفتر هاشمی با کدام منطق انتشار خاطرات ناطق نوری را دور باطل در پیله تخیلات و توهمات سیاسی عنوان کرده است؟»
حاشیهی دیگری از خاطرات هاشمی
اما خاطرات سال 70 هاشمی رفسنجانی نیز سوژه یادداشت روزنامه وطن امروز قرار گرفته است؛ هاشمی در خاطرات روز یکشنبه 30 تیر 1370 مصادف با تاسوعای حسینی مینویسد: «یک نفر چینی پیشبینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. آمدن ما به لتیان هم بیارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچهها آمدم. با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچهها خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم، بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است.»
سیروس محمودیان در یادداشت خود مینویسد: « شیعیان جهان در دهه محرم متاثر از شعور دینی نسبت به تعظیم شعائر ناب عاشورایی همت گماشته و عظمت و مجد اسلام و تشیع را به نمایش جهانی میگذارند. انصافا غم عزای حسینی به قدری سنگین است که هیچ ایرانی مسلمانی نمیتواند در روز تاسوعا به تفریح و گشت و گذارهای آنچنانی و اسکی روی آب بپردازد. در این ایام حتی در شهرهای سنینشین نیز سنیمذهبها به احترام
امام حسین(ع) مغموم و متاثر به نظاره مراسمات عزای حسینی مینشینند و از عزاداران التماس دعا میکنند.»
وی در ادامه مینویسد: « در فرهنگ دینی شرکت در مراسمات تاسوعا و عاشورا اوج اظهار ارادت نسبت به قافله کربلاست. این ایام در فرهنگ تشیع از چنان عظمتی برخوردار است که اشتغال به امور دنیوی و حتی انجام کار منزل نیز در این دو روز دارای کراهت است. در این میان پرداختن به تفریح و گشت و گذار و اسکی روی آب آن هم در عصر تاسوعا توسط رئیسجمهور یک دولت اسلامی و خانوادهاش جای خود دارد.
خرافهپرستی امر بسیار مذمومی است. متاسفانه به اعتبار خاطرات هاشمی وی نیز به نوعی ناخوشایند در معرض این بلیه است.... با پذیرش فرض محال صحت پیشگویی یک پیشگو و قبول ضرورت دفع خطر احتمالی باید متاثرانه یادآور شد اقدام یکجانبه هاشمی درباره خارج کردن اعضای خانواده از تهران برای مصون ماندن از خطر زلزله و بیتوجهی نسبت به سرنوشت سایر شهروندان اوج بیمبالاتی مدیریتی و بیانصافی یک رئیسجمهور است. کاوش در تاریخ 36 ساله انقلاب اسلامی و ملاحظه مصداق تاریخی درباره تمایزات و تفاوتهای خاندان هاشمی با مردم عادی عمیقا مبین آن است که شأنیت اختصاصی برای فرزندان هاشمی قائل شدن ریشه در گذشته و مشخصا در نوع تلقی هاشمی درباره استفاده از بیتالمال برای رفاه اعضای خانواده دارد.»
محمودیان در پایان خاطر نشان می سازد:«در واقع تلاش ناموجه هاشمی برای نجات اعضای خانواده از یک خطر احتمالی و بیتوجهی عینی به سرنوشت سایر شهروندان و اشتغال به تفریح خانوادگی در منطقه امن سد لتیان جز خودخواهی یک مدیر چه توجیه دیگری میتواند داشته باشد؟ بدیهی است از ادعا تا عمل تفاوت فاحشی وجود دارد و صرف ایراد الفاظ دهنپرکن نمیتواند موید صحت دلسوزیهای اعلامی نسبت به ملت ایران باشد.»
حاشیهسازی روزنامههای اصلاحطلب از حضور زنان در ورزشگاهها
یکی از موضوعاتی که امروز در چند روزنامه به آن پرداخته شده است، بحث حضور زنان در ورزشگاههاست؛ مسئلهای که بعد از اعلام ممنوعیت حضور زنان در استادیوم دوازده هزار نفری آزادی برای تماشای بازی والیبال کشورمان به بهانهی جدیدی برای حاشیه سازی عده ای تبدیل شده است.
روزنامه شرق در مطلبی به قلم اشرف بروجردی – معاون وزیر کشور دوران اصلاحات- می نویسد: «مساله اصلی اینجاست که چرا در رابطه با ورزش و حضور زنان در این مجامع اینگونه واکنش و حساسیت نشان داده میشود؟ در این میان برخی که بر کرسی «بهارستان» تکیه زدهاند، مطالبی را عنوان میکنند که با مطالبات، خواست و اراده مردم در عرصههای مختلف، مطابقت ندارد.»
وی در ادامه مینویسد: « میتوان با درنظرگرفتن بخشهای خاصی، فضا را برای حضور همه علاقهمندان به دیدن یک دیدار ورزشی فراهم کرد را مترادف با فساد میدانند. اولا چهکسی این حدود را تعریف میکند که در یک مجمع عمومی آنهم در مقابل انظار مردم و دوربینها، ممکن است فساد رخ دهد؟ واقعیت این است که مردم و عموم جامعه به این نوع حضور زنان بهعنوان یک شاخصه فسادبرانگیز نمینگرند. آنان میدانند زنان و مردان میتوانند در هر فضای عمومی در کنار هم حضور داشته باشند و به حریم یکدیگر احترام بگذارند. مشکل اصلی؛ چه درباره میزان حجاب و چه حضور در مجامع، اختلاط زن و مرد است که به اقتضای زندگی، امری اجتنابناپذیر است.»
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی مینویسد: «حضور زنان در ورزشگاهها كه يكي از شعارهاي حسن روحاني در ايام انتخابات بود، قرار بود در هفته جاري با بررسي و رسيدگي دولت به نتيجه نهايي برسد. وعدهيي كه تنها چند گام تا نهايي شدن فاصله داشت در چند روز اخير با سيل مخالفتهايي از منتقدان دولت روبهرو شد تا سياست جلوگيري از تحقق وعدههاي اجتماعي روحاني به مردم همچنان ناكام بماند. مخالفت فراكسيون زنان با حضور زنان در ورزشگاهها در ادامه همين رويه صورت گرفت.»
اما مسئلهای که این روزنامهها سعی میکنند به عنوان مطالبهی عمومی زنان و حق ذاتی آنها معرفی کنند نیاز به بررسیهای دقیق تر و موشکفانه تر و در قدم اول اصلاح برخی رویههای نادرست و غیر اخلاقی موجود در ورزشگاهها دارد.
لازم به ذکر است که قبل از این و در دولت نهم نیز به همین دلیل برخی مواضع رئیس جمهور در این زمینه مورد اعترض مراجع و روحانیون قرار گرفت.
جوانگرایی در سپاه
«سپاه جوان می شود» عنوان یکی از سوژههایی است که روزنامه آرمان در گزارشی به آن پرداخته است. در این گزارش آمده است: «سپاه جوان می شود» شاید تنها برداشتی که می شد روز گذشته از اظهارات جانشین فرمانده کل سپاه داشت همین جمله بود که او علتش را اینگونه توضیح داد: «تغییرات مدیریتی در سپاه با هدف جوان سازی و پویایی ذهنی و فیزیکی است.» سردار حسین سلامی در مورد تغییر و تحولات مدیریتی در این نهاد انقلابی افزود: نیازمند آن هستیم که پیکره مدیریتی سپاه را جوانسازی کنیم تا آن پویایی ذهنی و تحرک فیزیکی و شادابی جوانی که همواره جز خصوصیات برجسته سپاه است، دوام پیدا کند.
در ادامه این گزارش آمده است: «ایثارگری نماد بارز سپاه است و شاید نامگذار روز میلاد امام حسین(ع) به نام روز پاسدار به همین دلیل بوده باشد. پس از جنگ تحمیلی هم سپاه پایان ماموریتی برای خود متصور نشد چون به خوبی آگاه بود که دشمنان قسم خورده ایران آماده هجمههای سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و.... هستند و چه نهادی بهتر از سپاه که با مشارکت نهادهای دیگر به حفظ میراث انقلاب و کشور بپردازد. در عمر فعالیت سپاه هجمههای زیادی به این نهاد وارد شد و برخی که رسیدن به اهدافشان را در حذف سپاه میدیدند از هر ترفندی برای ضربه به آن استفاده کردند که تا به امروز نه تنها این هجمهها و حملهها تاثیری در سپاه نداشته است بلکه رسوایی زیادی برای هجمهکنندگان به دنبال داشته است.»
با آمریکا ببندیم حتی فوتبالی
این روزها بحث جنجالی مذاکره با آمریکا و ارتباط با این کشور آنقدر داغ شده که نشریه های زنجیره ای تلاش دارند فضای بین ایران و آمریکا را تلطیف کنند و بهانه باشد برای فراموش کردن خوی استکباری این کشور جهانخوار. به همین منظور از هر بهانهای، حتی مسائل غیر سیاسی مثل فوتبال نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند.
در این راستا آرمان می نویسد: بعد از موفقیتهای پیدرپی تیم ملی والیبال که کام همه ایرانیان را در سراسر جهان شیرین ساخت تیم ملی فوتبال کشورمان هم در روز شنبه مقابل آرژانتین خوش درخشید و هرچند بازی با شکست مواجه شد اما یک باخت شیرین را رقم زد که این موفقیت از نگاه سیاسیون دور نماند و حتی در عرصه بینالمللی هم پیامهای تبریک و تحسین به سمت کشور روانه شد. وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد ایران لایق برد بود؛ این سخن هرچند در قالب ورزش بیان شد اما به نوعی دیپلماسی پینگپنگ را به خاطر آورد.
محسن صفایی فراهانی در این زمینه ضمن گفت و گو با آرمان اظهار داشت: گپهای دیپلماتیک که در کنار بحثهای فرهنگی مطرح میشود نهایتا ناشی از این میتواند باشد که ابتدا این عقلانیت وجود داشته باشد که از فرصتها استفاده کنیم درواقع این نوع گفتمانها نوعی ابزار است و نمیتواند خود دیپلماسی باشد و این مساله نمیتواند فینفسه در روابط تاثیر داشته باشد. برای مثال وقتی مساله دیپلماسی و حل مشکلات میان چین و آمریکا در قالب دیپلماسی پینگپنگ مطرح شد این بدین معنا نبود که آن مسابقه تاثیرگذار بود بلکه این بازیها تنها ابزاری بود که از آن ابزار استفاده کنند و از آن طریق روحیه مردم را از آن فضایی که قبل از این جریان داشت، دور کنند. بنابراین اینجا این سوال مطرح میشود که چقدر ما مایل هستیم با دنیا تعامل داشته باشیم.
وی در ادامه میگوید: مهم این است حامیان برقراری روابط سعی کنند از هر ابزاری استفاده کرده و سطح تنش را کاهش دهند البته در این راه هزینههایی هم باید داد.
فراهانی گفت: بهیاد دارم سالی که رئیس فدراسیون فوتبال بودم دولت آمریکا تمام تلاش خود را به کار بست تا تیم فوتبال ایران به آمریکا برود زمانی که با رئیس فدارسیون فوتبال وقت صحبت میکردم ایشان بیان داشت بیشتر از آنکه ما به این کار اصرار داشته باشیم خانم آلبرایت (وزیر امورخارجه دولت کلینتون) خواستار تحقق این مساله است. حتی آن زمان هنگامی که تیم ملی ایران به آمریکا سفر کرد بهصورت کامل دولت آمریکا و نه فدراسیون سنگ تمام گذاشت که از چنین فضایی استفاده و بهرهای برده نشد و نهتنها بهرهای برده نشد بلکه سیل هجمهها نسبت به این مساله صورت گرفت.
نگرانی روزنامه اصلاح طلب نسبت به آینده توافق هستهای
روزنامه آرمان در مطلب دیگری که به قلم احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم نوشته شده است، سئوالاتی در مورد توافق هسته ای مطرح کرده است. در این یادداشت آمده است: «این روزها خیلیها این سوال را مطرح میکنند که «بالاخره پرونده هستهای ایران چه میشود؟» پیشبینی من این است که ایران و آمریکا بالاخره به توافق خواهند رسید. توافق ژنو به لحاظ پرستیژی طرفین را در موقعیتی قرار داده که به هیچ عنوان نمیخواهند توافق به دست آمده به هم بخورد.»
شیرزاد در ادامه می نویسد: «مسئله دیگری که امروز به عنوان یکی از دغدغههای هستهای مردم مطرح میشود موارد اختلافی ایران و کشورهای غربی بر سر تعداد سانتریفیوژهاست. طرف مقابل به دنبال محدود کردن تعداد آنهاست و دلیلش این است که اگر ایران روزی تصمیم گرفت به سمت سلاح هستهای برود میزان مواد هستهای آن به اندازهای باشد که زمان رسیدن به نخستین سلاح هستهای طول بکشد تا کشورهای دیگر فرصت فشار به ایران را داشته باشند!
این درخواست ناشی از عدم اعتماد کشورهای غربی و اتهامهای بیاساسی است که به کشور ما وارد میکنند و کشور ما هم هرگز این اتهامات را نمیپذیرد و موضع رسمی ما پرهیز از کاربرد نظامی از فناوری هستهای بوده و است. اعتمادکردن فرآیندی طولانی مدتی است که در حال حاضر عملی نیست و در طول زمان به وجود میآید.
در این شرایط باید دید ما چقدر آمادگی داریم تا خواسته آنان را برآورده کنیم. به اعتقاد من برای این کار باید یک بحث ظریف هستهای در سطح جامعه واکاوی شود و هم کارشناسان و هم عموم مردم نسبت به جوانب آن آگاهی یابند. ما یک قدم بسیار بزرگ را در بحث هستهای برداشتیم و به کمک دانشمندان ایرانی بحث انرژی هستهای بومی سازی شد و در بخشهایی به این فناوری رسیدیم که این دستیابی برخلاف نظر غرب بود. استراتژی نظریه پردازان ایران این بود که «دانش فنی هستهای دست پیدا کنیم و طرف مقابل آن را به رسمیت بشناسد.» و بنابراین رسیدن به این فناوری یک قدم بسیار مهم است. اما بحث سخت افزاری که مطرح میشود مثل تعداد سانتریفیوژها یا میزان اورانیوم یا درصد غنیسازی، اینها بحثهای کمّی در حوزه سخت افزاری است. در مباحث سخت افزاری سوال اساسی این است که آیا تعداد سانتریفیوژهای ایران کاهش پیدا کند یا نه و این نقطه کلیدی اختلافات ایران و کشورهای غربی است. به عنوان یک کارشناس برای کشوری که از مرز دستیابی عبور کرده، تعداد سانتریفیوژ تفاوت اساسی در اصل ماجرا ندارد. نه قدرت استراتژیک ما را کاهش میدهد و نه آن را افزایش خواهد داد. ما این توانایی را داریم که تا یک ماه آینده در داخل کشور در این مورد به توافق برسیم. منتقدان و موافقان توجه کنند که وقتی ما از مرز دستیابی به فناوری هستهای عبور کردیم دیگر تعداد سانتریفیوژها مهم نیست. البته این عددها بیحساب نیست. چون بحث 100هزار و یک میلیون سانتریفیوژ یک بحث دیگری است که در کشورهایی نظیر کانادا یا استرالیا یا فرانسه که منابع وسیع اورانیوم در اختیار دارند مطرح است. اما در تعداد محدود اختلاف در حال حاضر بین 20هزار سانتریفیوژ ایران است که نزدیک به 7-8هزارتای آنها فعالند و 2هزار سانتریفیوژی که کشورهای غربی برای ایران کافی میدانند.
اما در این میان باید به یکی از هشدارهای دلواپسان توجه کنیم و وجه منطقی مخالفت آنان را بپذیریم. اگر در جا بپذیریم که تعداد سانتریفیوژها مسئله اصلی ما نیست، آیا طرف مقابل این حسن نیت را دارد که بخش قابل توجهی از تحریمها را بردارد؟ نباید به یکباره به طرف مقابل تمکین کنیم و باید قبل از پذیرش آن به یکی دو سوال کلیدی پاسخ دهیم که آیا اگر در این مسئله نرمش نشان دهیم طرف مقابل چه رفتاری نشان میدهد که از نرمش ضرری نکنیم. اگر در برابر نرمش ایران امتیازی به ما داده نشود ما همه امکانات را از دست میدهیم و آنگاه کشورهای غربی ممکن است بخواهد به شکل قطره چکانی ما را به دنبال خود بکشانند.
دکتر ظریف و دکتر عراقچی باید به دنبال پاسخ به این سوال باشند که برفرض نرمش ما غربیها حاضرند بخش قابل توجهی از تحریمها را بردارند؟ ایران باید برای این مرحله از مذاکرات پیشنهاد عملی مشخص داشته باشد و یک تیم خبره اقتصادی از بانک مرکزی و وزارت اقتصاد به میدان بیایند و شرایط پذیرش توافق را از سوی ایران به دقت تدوین کنند که در گام اول چه تحریمهایی برچیده شود و چه امتیازات دیگری به ایران تعلق بگیرد.»